واما تابستان...
بعد گذشت چند ماه باز هم ما اومدیم....
نیلیای خوشگلم یه چند وقتی میشه که اصلا فرصت نمی کنم وبلاگت اپ کنم از یه طرفم که تو شیطون بلا نه اجازه ی عکس گرفتنو بهم میدی وفورا دوربین رو از دستم میگیری ونه وقتی بیداری بهم مجال میدی پشت لپ تاب بشینم.واسه همین چندتا پست رو باهم میزارم .عزیز دلم هر روز شیطونتر وشیرینتر از قبل میشی مخصوصا که شیرین زبونیات ما رو کشته...
اما بریم سراغ عکسای تابستونی...
کالسکه سواری نیلیا کپل....
اینم از سرسره سواریت که اولش می ترسیدی ولی بعد خوشت اومد...
واما یه روز خوب...
نیلیا جونم از بازی تو حیاط که خسته نمیشی حتی صبحانتم تو حیاط میخورین اینقدر اینور اونر می دوی که خسته ی خسته تسلیم خواب میشی...
قربون این خنده ی خوشگلت بشم که تو لایق بهترین خنده های دنیا هستی...
اینم یه شب دیگه توی پارک...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی